بازار روز یاسوج؛ هر غرفه‌اش قصه‌ها دارد

سجاد دست‌رنج از مغازه‌داران بازار روز درحالی که گفتگوی ما را می‌شنید با اظهار ناراحتی از وضعیت بازار گفت: شهر ما مسئول دلسوزی ندارد، ما نمی‌دانیم متولی این مکان اداره اوقاف است یا شهرداری، سالی چندین مرتبه با عناوین مختلف از ما مالیات گرفته می‌شود، در قبال این مقدار مالیاتی که پرداخت می‌کنیم هیچ‌گونه خدماتی ما دریافت نمی‌کنیم، کمی به این بازار نگاه کنید سقف همه مغازه‌ها از حَلب و کل مساحت هر مغازه ۶‌متر است، نه جایی برای بخاری و نه جایی برای کولر دارد.

وی افزود: شهرداری و تعزیرات هر ماه به این بازار آمده و از ما بابت عدم رعایت برخی قوانین جریمه و مالیات می‌گیرند؛ یکی از این قوانین چسباندن اتیکت‌ها است، بنده از شما می‌پرسم اتیکت‌ها را دقیقا کجا بچسبانیم؟! اصلا این مغازه جایی برای گذاشتن لباس‌ها و چسبانیدن قیمت بر آنان را دارد!؟

دست‌رنج گفت: تمام این مشکلات را بارها با افراد مختلف از شهردار یاسوج در دفترکارش مطالبه نمودیم، یکی‌از مشکلاتی که در رابطه با آن با شهردار با نامه‌نگاری و به‌صورت حضوری صحبت شد معضل رو به رشد دست‌فروشان بود، با شهردار یاسوج مطالبه و دغدغه‌های خود را در میان گذاشتیم و گفتیم ما ساکنان این بازار هستیم و در قبال آن به شهرداری و به اوقاف مالیت می‌دهیم ولی چهارطرف و حتی جلوی مغازه‌های پرشده است بساطی‌ها و دست‌فروشانی که چرا اعتراض به آنان را نداریم.

وی افزود: دست‌فروشان نه عوارض، نه مالیات، نه کرایه و اجاره بهاء پرداخت نمی‌کنند، مشابه جنسی که ما می‌فروشیم با پرچم گرم پایین را به مردم ۵۰‌ هزارتومان ارزان‌تر می‌فروشند اوضاع اقتصادی بد بوده و مردم نیز به طمع ۵۰ هزار تومان کمتر از آنان خرید می‌کنند، در جواب مطالبه ما شهردار قول داد که به این وضع رسیدگی کند.

پیمان درخشان غرفه‌دار دیگری گفت: ما به چشم خود دست‌فروشان را در وجب به وجب این بازار می‌بینیم و هرروز شاهد رشد قارچ‌گونه آنان هستیم چطور شهردار نمی‌بیند؟ چطور از آنان مالیاتی گرفته نشده و یا حتی جمع‌آوری نمی‌شوند. بارها اعتراض نموده‌ایم ولی هر بار با جواب «به شما چه ربطی دارد» مواجهه شده‌ایم.

وی افزود: بازار صد درصد و چهل درصد آن دست‌فروش است با این وجود چگونه توقع می‌رود که بازار معامله‌ای داشته باشد، مشتری‌ها بین‌راه از تمام دست‌فروشان قیمت می‌گیرند بعد به مراجعه می‌کنند وقتی قیمتاجناس را می‌پرسند می‌گویند: «ولی فلان دست‌فروش ۵۰ تومان کمتر از قیمت شما می‌گفت» این امر سبب کاهش فروش و از دست دادن مشکری‌های ما می‌شود.

دست‌رنج با اظهار ناراحتی رو به مغازه‌اش گفت: مدت‌هاست دیگر فروش چندانی ندارم، به سنگ‌فرش این پیاده‌رو نگاهی بیندازید فرسوده و کاملا خراب و بلااستفاده شده است، آسفالت این خیابان پر شده از چاله چوله و کاملا فرسوده است، جدول کنار دستمان بوی متعفنی به خود گرفته ایت و تبدیل به لجن‌زاری شده است، هنگامی که باران می‌بارد تمام اجناس ما خیس می‌شوند.

وی با نگرانی گفت: این سیم‌کشی‌های برق استاندارد نیست، لوله آب سالم و بهداشتی در این مکان وجود ندارد و هزاران مشکل امنیتی و اجتماعی و اقتصادی که کسی کاری برای رفع آنان نمی‌کند، این پیاده‌روها در اختیار تام دست‌فروشان قرار گرفته‌‌است، چندی پیش به یکی‌از آنان اعتراض کردیم که در این بازار باعث بی‌نظمی شده‌ای، با خشم برای ما تیزی درآورد و ما را تهدید نمود.

درخشان گفت: هیچ‌کس پیگیر مشکلات ما در این مکان نبوده، زمستان که می‌شود تمام این خیابان پر از آب می‌شود، این از عدم وجود زیرساخت‌های مناسب شهری است، خودتان قضاوت کنید خدمات این بازار کجایت که ما این‌همه مالیات می‌پردازیم.

وی افزود: از این سر خیابان تا آن‌سر خیابان هر دوطرف آن بیش‌از ۶۰ غرفه وجود دارد ولی حتی یک سطل‌آشغال هم در این مکان وجود ندارد. پارکی در مجاورت ماست که از هیچ‌گونه امکاناتی برخوردار نیست حتی یک چمن ساده هم ندارد که ما در آن استراحت کنیم.

خانم حسینی از مغازه‌داران بازار روز گفت: عمده مشکل ما وجود دست‌فروشان و البته پوشاکی‌های بزرگی که جدیدا در شهر کوچک یاسوج به تعداد بسیار زیاد احداث شده‌اند، مگر این شهر چقدر ظرفیت دارد که طی چند ماه چندین فروشگاه بزرگ پوشاک دایر شده است؟

وی افزود: هزاران مشکل به‌خاطر دست‌فروشان و این فروشگاه‌ها برای ما به وجود آمده است دیگر کسی از بازار روز خرید نمی‌کند و من چند هفته‌ای است به فکر تخلیه مغازه‌ام هستم.

دست‌رنج گفت: یکی از دردهای من این است که این مغازه را با ۵۰۰ میلیون رهن و ۱۰ میلیون اجاره به امید کسب و کار و تهیه نانی برای خانواده‌ام اجاره کرده‌ام ولی بیشتر اوقات حتی کرایه مغازه‌ام را هم نمی‌توانم پرداخت کنم، دیگر از پس هزینه‌هایم بر نمی‌آیم چون هیچ معامله‌ و سبب آن سودی نداریم.

وی افزود: بنده از شهردار محترم یاسوج تقاضامندم به وضعیت بازار این شهر و دست‌فروش‌هایش سروسامانی داده و درصدد رفع دغدغه‌های مردم برآید، ما هر وقت به دست‌فروشان اعتراض کردیم با خشونت با ما برخورد کردند از دستگاه‌های متولی خواهشمندیم ما را یاری دهند. 

درخشان گفت: چه روزهایی که دلم می‌خواست وقتی به خانه برمی‌گردم دستم پر باشد ولی چه بسیار روزهایی که دست خالی به خانه برگشته‌ام. از بازارهای مختلف شهرها در استان‌های اطراف انسان لذت می‌برد، ولی بازارهای یاسوج آشفته بازاراند، در واقع در این محدود هزارمتری همه‌چیز هست الا قانون و آبادانی و رونق، هر دو سر این بازار کوچک محلی برای پارک ماشین‌های شخصی و عمومی شهروندان شده است، در واقع این محل تبدیل به یک پارکینگ نیز شده است.

وی افزود: هیاهویی در این بازار است ولی هیچکدام از آنان مشتری ما نیستند بلکه مشتری دست‌فروش‌ها و البته صاحبان ماشین‌هایی هستند که ماشینشان کنار ما پارک است و خریدشان از بازارهای دیگر در خیابان‌های این شهر است. چه بسیار فروشگاه‌هایی که جنس بی‌کیفیت تیراژ بالا وارد می‌کنند و مردم را با قیمت کمتر فریب می‌دهند، قیمت پایین آنان بخاطر کیفیت پایینشان است.

دست‌رنج گفت: ۷۰ نفر بازاری در بازار روز یک مطالبه‌ای را امضاء و به دفتر شهردار بردیم ولی چه نتیجه‌ای حاصل شد؟ کسی دغدغه رفع مشکلات مردم و بازاریان را ندارد، این شهر انقدر مسئول دلسوزی ندارد که دست‌فروش‌ها در این شهر دیگر فروشندگان ثابت شده‌اند.

وی افزود: دخل و خرجمان با هم نمی‌خواند، توانایی خریدمان پایین آمده و دیگر توان خرج و مخارج روزمره خود را نداریم. چک‌هایمان برگشت خورده‌است، از صب تا عصر اینجا برای ۶۰۰ هزار تومان معامله عمر و وقت سپری می‌کنیم، مردم ما فقیر هستند و به دنبال اجناس ارزان هستند.

دست‌رنج گفت: از دیگر مشکلات این بازار ظاهر زشت آن است اگ مدیریت سهری فکری به حال ظاهر این بازار می‌کرد قطعا باعث جذب مشتری بیشتری می‌شد، چند روز پیش یک گربه در این خیابان با ماشینی تصادف کرده بود تا چند روز لاشه آن در شهر و پایین بازار افتاده بود شهرداری اقدامی برای جمع‌آوری آن نکرد و ما مجبور شدیم خود دست به کار شده و لاشه را جمع کردیم.

وی افزود: این بازار سال‌هاست که نگهبان ندارد، از لحاظ امنیت مشکلی ندارد ولی دست‌فروش‌ها فروش ما را در این بازار فلج کرده‌اند، مسئولان خبر از پای برهنه و تن لخت بی‌جامه فرزندان ما ندارند، پس دلسوز ما نیستند.

دست‌رنج و جمعی از کسبه بازار روز با اظهار ناراحتی از خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» خواستند تا مشکلات و معضلات آنان را به گوش مسئولان شهری و استانی برسانند تا در صدد رفع مشکلات آنان برآیند.